پسر خاله ی جذاب من p6

Melody Melody Melody · 1403/10/30 20:16 · خواندن 2 دقیقه

بزن ادامه رو... 

هایییی من اومدم با پارت

✧○ꊞ○ꊞ○•̩̩͙✩•̩̩͙○♡๑•୨୧ ୨୧•๑♡○•̩̩͙✩•̩̩͙○ꊞ○ꊞ○✧

Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ*:..*:..。o○ ○o。..:*..:*Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

♡*♡∞:。.。 。.。:∞♡*♡

#آنیا

منو گذاش زمین و با صورت جدی ازم پرسید 

دامیان:آنیا من باید.... ی..یک چیزی بهت بگم

آنیا:جانم بگو چی شده

دامیان:آنیا من قراره واسه تحصیل برم سئول 

آنیا:ها چی میگی هه هه فکر کردی گول میخورم خیلی خنده دار بود

دامیان:من شوخی نمیکنم و قراره فردا برم 

اون لحظه خیلی عصبانی شدم و داد زدم 

آنیا:پس چرا اومدی اینجا

دامیان:فقط میخواستم وقتی برگشتم اینجا باشم

آنیا:پس من چی پس مامان و بابات چی 

دامیان داد زد 

دامیان:فکر کردی برا من سادس منم میخوام بمونم ولی برای زندگی بهتر برای تو دارم میرم 

گریم گرفت و لباسام رو تنم کردم و از خونه زدم بیرون وقتی رسیدم پایین و تا سر کووه رفتم دیدم دامیان داره دنبالم میاد داد زدم

آنیا:دنبالم نیا برو سئول خوش باش .... حتی بهم نگفتی کی میای 

دامیان:شاید چندسال طول بکشه ولی حتما میام 

آنیا:چند سالللل؟......اصلا منو ول کن شرکت چی قراره بدیش ب کی

دامیان:به تو 

دامیان دوید سمتم و بغلم کرد 

در اون لحظه شروع شد ب بارون ریختن و منم گریه میکردم که یهو لبای داغ دامیان رو روی لبام حس کردم هلش دادم به عقب

آنیا:دامیان نه دیگه تمومه برو خونه

سرمو انداختم پایین و رفتم ولی دامیان دستم و گرفت و بوسه کوچیک زد و

آنیا:فکر نکن خر میشم با این کارات 

دامیان:فکر نمیکنم مطمعنم 

سرشو نزدیک سرم و شروع کرد به بوسیدن من و منم خر شدم طبق معمول و همراهیش کردم 

بعد از چند دقیقه ول کرد و زدم زیر گریه و بهش گفتم

آنیا:دامیان قول بده هرچی شد برگردی و هرروز زنگ بزنی

دامیان:باشه

دوباره بغلم کرد و زودی رفتیم خونه چون داش بارون میومد و هوا سرد بود 

فردا صبح👇👇

دامیان:آنیا من باید برم دیگه

آنیا:باشه خدافظ ولی یادت باشه هرروز زنگ میزنی و دوست دختر بی دوست دختر 

دامیان:باشههههه حالا میتونم برم

آنیا:اره.... بر... برو

و ناگهان زدم زیر گریه و هق هق افتادم 

دامیان:اوهههههه قرار بود گریه نکنی 

آنیا:نم.... هق... نمیشه اخه 

دامیان:باشه باشه بیا بغلم 

بغلم و کرد منم اروم شدم

آنیا:ولی وقتی بری من بازم گریه میکنم

دامیان:نه تو غلط میکنی گریه کنی .... اوه اوه من دیرم شده دیگه میرم بایی

قبل از رفتن روی لپم بوسه ای گذاشت و بعد رفت

 

 

 

 

 

 

2799 کاراکتر

اینم از پارت جدید 

از پارت بعد قراره اوضاع یکم قاراش میش بشه

برای پارت بعد 8 تا لایک و 15 تا کامنت