نفرتی ک تبدیل به عشق شد p5

Melody Melody Melody · 1403/11/18 23:40 · خواندن 3 دقیقه

اینم پارت جدیددددد

اینم پارت 5 شلولولو

✧○ꊞ○ꊞ○•̩̩͙✩•̩̩͙○♡๑•୨୧ ୨୧•๑♡○•̩̩͙✩•̩̩͙○ꊞ○ꊞ○✧

✧༺✦✮✦༻∞ ∞༺✦✮✦༻✧

»»————> <————««

**✿❀ ❀✿**

#تیانا

سر صبح ک پاشدم دیدم ارشام بغلم کرده و خوابه و در یک لحظه همه اتفاقات رو یادم اومد و خواستم جیغ بزنم ک دیدم ارشام خوابه و جلوی خودمو گرفتم ولی وقتی خواستم پاشم یهو ارشام دستمو کشید و گفت

ارشام:نمیتونی جایی بری پرده زده شده حتی اینو نمیتونی حس کنی؟ 

تیانا:ب ت چ ولم کن اگر بخوام میرم 

دوباره خواستم برم ک دوباره دستو کشید و منو تو بغل خودش کشوند

ارشام:چیشد تو که دیشب گفتی عاشقم شدی

تیانا:نه من کی همچین چیزی گفتم اتفاقا ازت متنفرم حالا ولم کن 

اما وقتی خواستم برم نتونستم حرکتی بکنم و تلو خوردم و وقتی داشتم میوفتادم ارشام منو گرفت

ارشام:دیدی گفتم نمیتونی راه بری

تیانا:اخ اخ درد دارم کمکم کن برم حموم 

ارشام:نمیتونی تنها بری منم باهات میام

تیانا:نه خودم میرم

ارشام:همین الانشم همه جاتو دیدم چ فرقی میکنه بعدشم نمیتونی خودت خودتو بشوری با این وضع 

تیانا:نه ب اون خاطر نیس بخاطر..... 

ارشام پرید وسط حرفمو گف

ارشام:شیشششش باز دوباره نوچه هام اومدن دیدت بزنن 

وقتی اینو شنیدم جا خوردم ولی ارشام پیراهن بلندشو دراورد از تنشو و داد ب من و تقریبا تا زانو هام بود لباسه 

تیانا:خودت چی سرما نخوری 

ارشام:مهم نی الان مهم تویی حالا بیا ببرمت حموم 

باهاش مخالفت نکردم چون باید باهام میبود ک زیر دستای هولش نیان باهام کاری کنن 

بعد از 40 دقیقه حموم👇👇

#ارشام 

از حموم درومد من لباس نپوشیدم چون هوا خیلی گرم بود فقط یک شلوار لی پوشیدم و رفتم پیش تیانا اونم فقط یک لباس خیلی بلند که تا زیر باسنش رو میپوشونن پوشیده بود فقط و شلوار هم هیچی 

ارشام:سرما نمیخوری بدون شلوار

تیانا:نه.. خودت چی؟ خودت بدون لباس سرما نمیخوری

ارشام:نه... هوا خیلی گرمه 

رفتم جلو و سشوار رو دراوردم و شروع مردم خشک کردن موشهاش وقتی تموم شد سریع موهای خودمو خشک کردم و تیانا هم منو نگاه میکرد

ارشام:نگاه داره؟ 

تیانا:نه فقط منتظرتم 

ارشام:اها پس انتظارت ی پایان رسید 

تیانا:ولی موهات هنوز خیسه

ارشام:تو افتاب خشک میشه 

تیانا:منکه خستم میخوام بخابم 

ارشام:نه خیر امروز تمرین دفاع شخصی داری 

تیانا شروع کرد ب غر غر کردن ک 

تیانا:نمیخوام بیام خیلی خستم.. نمیشه امروز ازم بگذری 

ارشام:باشه تونم چون پرده زده شده و خسته ای 

تیانا:مرسی خودت کجا میزی؟ 

ارشام:پیش شما میمونم

تیانا:هنننننننن

ارشام:اره میمونم پیشت 

تیانا:باشه ولی اگر نذاری بخوابم میکشمت 

ارشام:ولی من میخواستم........... 

 

 

 

 

 

2658 کاراکتر 

میدونم کم بود یکم ولی خستم امروز فقط دیوید وگرنه تا 6 صبح هر روز بیدارم ولی امشب فکر نکنم بتونم پس ببخشید برای پارت بعدی هم شرط نداره ولی حمایت کنین