پسر خاله جذاب من C2 P11

Melody Melody Melody · 1404/3/11 17:50 · خواندن 4 دقیقه

پارت جدید اوردم شولولولولو

توضیحی ندارم فقط اینکه حمایت کمه و اگر حمایت نشه نمیدم 

ミ◦❧◦°˚°◦.¸¸◦°´*•.¸ ¸.•*´°◦¸¸.◦°˚°◦☙◦彡

❀•°•═════ஓ๑♡๑ஓ═════•°•❀

•.:°❀×═════════×❀°:.•

•┈┈┈•┈┈┈•┈┈┈

#آنیا 

میخواستم دامیان رو بزنم که در رفت و فرار کرد منم رفتم سمت دستشویی و یک ارایش پاک کن دراوردم از تو کیفم و رژم رو پاک کردم و دوباره کشیدم 

که یهو یکی از پشت موهامو کشید 

A:هویی چته ارام باش 

؟؟؟:ببخشیدا              

A:فرمایشی دارید بفرمایید حیوان بازی درنیارید

؟؟؟:درست حرف بزن      A:شما هم درست رفتار کن 

دختره عصبی روشو کرد اونور و رفت سمت تالار اصلی و منم موهامو درست کردم و رفتم پیش دامیان و اروم دم گوشش چیزی که اتفاق افتاد رو گفتم

A:دخترای اینجا خیلی سلیطن   

D:هه خب بنظرم حواست به خودت باشه

A:همشون یک مشت حسودن 

یهو چند نفر ر اومدو دامیان رفت با اونا صحبت کنه و منم رومو برگردوندم و یک لیوان مشروب قرمز برداشتم 

که دوباره همون دختره اومد 

؟؟؟:تو هرزه ای بیش نیستی حالا ببین چیکار میکنم که همه اینو بفهمن 

دختره یک لیوان مشروب سفید برداشت و یکمش رو ریخت رو لباسم 

A:هویی چیکار میکنی 

جوابمو نداد و بعدش یکم دیگش رو ریخت روی لباس خودش 

رنگ لباسش سفید بود و یهو شروع کرد به نمایش باز ی کردن

؟؟؟:وایییی خانم آنیا شما خیلی بیرحمی من دستم خورد شرابم ریخت رو لباست ولی دلیل نمیشه شما بریزی رو لباسممم

و بعدش خودشو به گریه کردن زد که ارشام برگشت سمت منو شرابخواری از دستم گرفت و نگاهش کرد و بعدش شراب دختره رو از دستش گرفت 

؟؟؟:اقای دامیان این دختره شراب شورای ریخت رو لباسم

D:اول از همه این دختره اسم داره خانم آنیا دوم مطمعنی ایشون ریخته؟ چون شراب روی لباس شما بیشتر به رنگ آبه و همرنگ شراب خودتونه اگر آنیا شرابشو میریخت رو لباستون حتما قرمز میشد و لباس خود آنیا هم هم رنگ شراب شماعه 

؟؟؟:اون که لباسش قرمزه     

D:درسته ولی بازم اگر رنگ قرمز میریخت روش جاش تیره تر میشد الان روشن تره 

یهو از بین جمعیت لایت داد زد 

L:خانم میسا داری چیکار میکنی؟ 

(M:میسا) 

M:اقای لایت من من...داشتم فقط ادبش میکردم اون همش خودشو به شما و اقای دامیان و اقای کانکی میچسبونه 

L:بنظرت این که با ما حرف میزنه خودش رو چسبوندنه؟حالا بر فرض خودشو چسبوندن باشه به شما چ ربطی داره؟...قبول کن که داری حسودی میکنی

دختره یهو با گریه دوید سمت راهرو تالار 

من که دیدم چجوری تحقیر شد دلم براش سوخت ولی اول رفتم سمت لایت و بهش گفتم

A:میدونم میخواستی ازم محافظت کنی ولی این زیادی بود تو یک نفر رو جلوی کلی ادم خورد کردی این کار بدترین کاریه که میتونی بکنی 

L:اما من..... 

A:نمیخوام برام دلیل بیاری فقط دیگه اینکارو نکن 

 

#کانکی

وقتی این حرفارو به لایت زد به وجد اومدم و فهمیدم که این دختر چه شاهکاریه چقد خوبه ولی وقتی حرف اخر رو به لایت زد خندم گرفت که خود لایت ضایع شد وقتی حرفاش تموم شد دوید دنبال دختره منم دنبالش کردم وقتی رفتم پیداش کنم دیدم کنار میسا نشسته و داره دلداریش میده و بعد از مدتی باهم پاشدن و همو بغل کردن و میسا رفت دستشویی و آنیا داشت میومد سمت تالار اصلی ولی من جلوشو گرفتم 

A:اقای کانکی کاری دارید؟ 

K:من تازه فهمیدم شما خیلی شاهکار بزرگی هستی 

تک خنده ای کرد و بهم گف

A:از چه نظر منظورتونه     K:از تمام جهات 

A:ببخشید اقای کانکی بهتون گفتم که دوست پسر دارم 

K:فقط چون دوست پس داری اینکارو نمیکنی یا.... 

A:نه ببخشید ولی من کلا هیچ علاقه ای به شما ندارم و فقط و فقط دوست پسرم رو دوست دارم

K:دوست پست میدونه لایت رو بوسیدی؟ 

A:به شما ربطی نداره 

 

#دامیان

دیدم کانکی رفت دنبال آنیا دس منم رفتم دنبالش و وقتی دیدم اونو نگه داشت اول نرفتم و یکم گوش دادم ولی وقتی کانکی جمله ی اخرش رو گفت دیگه حرصم گرفت و فهمیدم میخواد چیکار کنه پس دویدم و کنارش زدم 

D:اره دوست پسرش میدونه    K:اووو میدونستم تویی

A:دامیان ولش کن بیا بریم 

D:کانکی ببین خروس ازم گرفتی رو ازت پس گرفتم نمیزارم انیا رو ازم بگیری 

یهو جیغ آنیا درومد 

A:دامیاننننن

منو و کانکی با تعجب نگاش کردیم 

D:آنیا عزیزم اروم     A:بنظرم برا امشب بسه...خداحافظ

K:دامیان فورجر میبینیم کی برنده میشه 

 

#لایت 

تموم مدت داشتم گوش میدادم وقتی دامیان و انیا رفتن....من رفتم پیش کانکی و گفتم

L:کانکی با اینکه ازت خوشم نمیاد..... 

K:انگار من میاد

L:ولی ولی باید همکاری کنیم    K:اونوقت چرا؟ 

L:چون هدفمون یکیه      K:پایه ام فقط یک چیز؟ 

L:چی؟       K:وقتی بدستش اوردیم کی ببرتش 

L:بستگی داره به خود آنیا 

 

 

 

 

 

۴۶۹۰ کاراکتر