پسر خاله جذاب من p5

Melody Melody Melody · 1403/10/24 20:01 · خواندن 2 دقیقه

میدونم خیلی زود دادم ولی تصمیم گرفتم بدم

برو که پارت 5 عالیه

✧༺✦✮✦༻∞ ∞༺✦✮✦༻✧

-=₪۩۞۩₪= =₪۩۞۩₪=-

ᨏᨐᨓ ᨓᨐᨏ

#دامیان

داشتم پیرهنم رو در میاوردم که یک تیشرت بپوشم که آنیا بیدار شد

آنیا:سر صبحی حوس کردی؟ 

دامیان:اولا الان لنگ ظهر دوما اره ولی بیخیالش الان حسش نیس بیا بریم ناهار درست کنیم

آنیا:نمیدونستی؟...... تو این خونه هرجور میخوای راه برو بجز لخت 

دامیان:خب من میخوام با تیشرت و شرت راه برم😂حالا بیا بریم ناهار درست کنیم

آنیا:یخچال خالیه و کابینت ها من هیچیو نمیدم و نخریدم

دامیان:من خریدم و چیدم 

آنیا:واو باش من میام تو برو 

دامیان:قبل از اینکه برم بیا اینجا توله من 

آنیا دوید سمتم و خودشو چسبوند بهم و منم سرمو بردم نزدیک سرش و یک ماچ از لب هاش خوردم میخواستم پاشم برم که دستمو گرفت و کشید سمت خودشو

آنیا:وایسا.... نمیشه یکم طولانی ترش کنی؟ 

دامیان:خیلی دلت میخواد توله.... ولی حالا چون تویی باشه 

سرمو نزدیک سرش کردم و لب هام رو لباش گذاشتم

#آنیا

لب هاش رو روی لبام گذاشت و منم همراهیش کردم و بعد از یک مدت که هردو نفس کم اوردیم ول کردیم 

دامیان:خب دیگه واقعا بریم 

آنیا:اره بریم 

دامیان دستشو گذاش جای باریکی کمرم و هلم داد به جلو یک اسپنک خیلی محکم بهم زد و رف

آنیا:خیلی بیشعوری فکر کردی چی حسی داره بزار بیام 

تا رسیدم بهش برگشت و دستشو دور زیر باسنم گذاشت و منو بلند کرد و چرخوند 

اون روز بی شک بهترین روزم بود 

بعد از اینکه منو گذاشت زمین ....... 

 

 

 

 

 

 

1718 کاراکتر 

میدونم کم بود ولی قرارمون همین بود 

شرط پارت بعد 

10 تا لایک و کامنت