
پسر خاله جذاب من C2 P6

بچه ها بیاین که قراره جالب بشه با یکم خاطره بازی
خب خب همون طور که گفتم قراره از اینجای داستان به بعد راجب گذشته انیا و دامیان باشه راجب دوران دبیرستان شون هست
.₊̣̇.ෆ˟̑**̑˟̑ෆ.₊̣̇.ෆ˟̑**̑˟̑ෆ.₊̣̇.ෆ˟̑**̑˟̑ෆ.₊̣̇.ෆ˟̑**̑˟̑ෆ.₊̣̇
✩̣̣̣̣̣ͯ┄•͙✧⃝•͙┄✩ͯ•͙͙✧⃝•͙͙✩ͯ┄•͙✧⃝•͙┄✩̣̣̣̣̣ͯ
◆:*:◇:*:◆:*:◇:*:◆
D:میدونستی اون موقع ازت بدم میومد؟ 😂
A:اره اروا عمت قشنگ از رفتارت مشخص بود که عاشقمی
(فلش بک به دوران دبیرستان)
#نویسنده
انیا و دامیان مثل هر روز دیگه پاشدن برن مدرسه آنیا از دست سرویس شخصیش در رفت که پیاده بره
توی راه دوتا مرد مزاحم آنیا شدن
????:کجا خوشگله بیا یکم باهم خوش بگذرونیم
A:فکر نکنم بتونم کمکتون کنم پس سایونارا
آنیا راهشو کشید و رفت که یکی دستشو از پشت کشید و دید همون دوتا مردن
جیغ زد
A:ولم کنین
که یهو دید اون دوتا مرد افتادن روی زمین و بعدش هم پشت اونا دامیان وایستاده بود
D:همین میشه وقتی در میری......بیا سوار شو
A:نمیخوام.......خدافظ
دامیان انیا رو مثل کیسه گونی انداخت رو دوشش و رفت سمت ماشین شخصیشون
انیا با کلی تمنا و خواهش میگفت ولم کن ولی تاثیری نداشت
دامیان اونو نشوند تو ماشین و کمربندش رو بست
D:همینجا بشین فکر فرار هم به سرت نزنه
و بعدشم خودش نشست
وقتی رسیدن به مدرسه از ماشین پیاده شدن و همه پسرا ریختن سر دنیا و و همه دخترا ریختن سر دامیان
دنیا فقط دوید تا به بکی رسید و با بکی فرار کرد
اما دامیان واسه خودشیرینی موند
اون روز آنیا احساس خستگی و ضعف میکرد و یهو متوجه شد که پریود شده و دوید سمت دستشویی ها اما به دامیان بر خورد
D:چیشد موش زبونتو خورده
آنیا خیلی به زور و با درد گفت
A:الان نه دامیان
دامیان فهمید چی شده شنلش رو پیچید دور آنیا
(بچه ها بعد اون اخر یک عکس براتون از همین قضیه میزارم)
دامیان تا در دستشویی باهاش رفت و وقتی دید اصلا حالش خوب نیس رفت براش قرص گرفت و دید نمیتونه راه بره کولش کرد تا بیمارستان مدرسشون و بعد از چند دقیقه بکی اومد پیشش
(B:بکی)
B:وایییی انیا حالت خوبه؟
D:چه سوال چرتیه وقتی میبینی حالش خوب نیس
B:تو چی میگی .......تو چرا عصبی میشی؟
A:ولش کن بکی اون کمکم کرد و اینکه اره حالم خوبه همون چیز هر ماهه
B:باشه پس من میمونم پیشت
A:نه نمیخواد از درس میوفتی برو من تنها هستم
بکی فکر های شیطانی ای کرد و بعدش گفت
B:پس بزار دامیان بمونه D:چرا منو میکشی وسط A:بکی من میدونم قصد و مرضت چیه و قرار نیست اتفاق بیوفته پس زور نزن و برین جفتتون
B:نه باید یکی پیشت بمونه یا من یا اون
D:من میرم
A:عه عه وایسا یکی اینجوری نمیتونه درس رو یاد بگیره
D:منم نمیتونم A:تو بچه زرنگی خودت میفهمی
D:اونم زرنگه A:دامیان میرم به......
D:ایش توف توش باشه B:پس بای بای
A:ای بکی...... میزنی به چاک..... اخ اخ
D:تو بشین سر جات که داری جون میدی
آنیا تا اخر مدرسه توی بیمارستان مدرسه موند و بعدش با کمک دامیان رفتش خونه

اینم اون عکسی که گفتممممم
میدونم کم بود ولی شرمنده روی ماهتونم
امتحانا زیاده